برگ سبز

برگ سبزی دارم...پاییز است....برگم را باد با خود خواهد برد؟؟؟

برگ سبز

برگ سبزی دارم...پاییز است....برگم را باد با خود خواهد برد؟؟؟

کاش دلهامون از آینه ساده تر بود

 

 

اندیشه را رها کن و دل ساده شو٬تمام

چون روی آینه که به نقش و نگار نیست

 

چون ساده شد زنقش همه نقشها در اوست

آن ساده‌رو ز روی کسی شرمسار نیست

 

از عیب ساده خواهی خود را در او نگر

کو را ز راست گویی شرم و حذار نیست

 

چون روی آهنین زصفا این هنر بیافت

تا روی دل چه یابد٬کو را غبار نیست

 

گویم چه یابد او٬نه نگویم خمش به است

تا دلستان نگوید کو رازدار نیست

 

پس چرا این روزا دلهای ما آدمها این طوری شده؟؟؟؟چرا دل ساده پیدا نمیشه....یعنی از یه تیکه آهن هم بدتر شده‌ایم؟؟؟؟

آخه چرا؟؟؟؟

۱

همچو گل سرخ برو دست دست              همچو میی خلق زتو مست مست

          بازوی تو قوس خدا یافت یافت              تیر تو از چرخ برون جست جست      

         غیرت تو گفت:برو٬راه نیست             رحمت تو گفت :بیا هست٬هست

لطف تو دریاست و منم ماهی اش            غیرت تو ساخت مرا شست٬شست 

مرهم تو طالب مجروح هاست                 نیست غم ار شست توام خست٬خست

ای که تو نزدیکتر از دم به من                دم نزنم پیش تو جز پست٬پست

گرچه یکی یوسف و صد گرگ بود               از دم یعقوب کرم رست٬رست

مست همی گرد در این شهر ما

دزد و عسس را شه ما بست٬بست